دلاراش

delarashoraka اشعار خاص و زیبا از بانو دل آرا شرکاء delarash

دلاراش

delarashoraka اشعار خاص و زیبا از بانو دل آرا شرکاء delarash

دلارا شرکا _ شعر زیبای شب یلدا _ دلاراش


* شعر زیبای شب یلدا


امشب شب یلداست

دل ما پر از آرزوهاست

امشب شب یلداست

قلب ما پر از شکوفه های دل آراست

می خوریم آجیل و تخمه

قاچ می کنیم هندوانه سرخ

دان می کنیم انار سرخ

ما شادیم تا خود صبح

گوش می کنیم نوای آهنگین موسیقی

شب مان را می کنیم رنگی

امشب که طولانی ترین شب سال است

ما دورهمیم و با هم می خندیم

ما می خوانیم امشب

ترانه زندگی مان را دل آرا

تا خود صبح

( دل آرا شرکاء )

دلاراش

شاعر دلارا شرکا
یثمشقشسا
nghvha




شاعر زن ایرانی دلارا شرکا _ دلاراش _ Iranian female poet Delara Shoraka




Iranian female poet Delara Shoraka
شاعر زن ایرانی دلارا شرکا

به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر

و شعر و سروده ای زیبا از بانو دل آرا شرکا

 

در روزی زیبا

که میخواندن گنجشک ها

در معبر پیاده ، دیدم

جوانکی بر زمین فتاده

با چهره ای لاغر و رنگ پریده

در لباسی ژنده و آلوده

او ، از حال کنون خود ، بی خبر بود

او گیج و منگ ، در دام اعتیاد فتاده بود

او تنها بود و گرفتار

هر چند بود گنهکار و سیه کردار

آخر کجایند آن پدر و مادر

که او را پروراندن

و او ، اکنون فتاده در دام اعتیاد

امروز که روز جهانی

مبارزه با مواد مخدر است

حال آن جوانک تاثر داشت

کاش هر پدر و مادری

اکنون آگاهی دهد به فرزند دلبند

از فریب و وسوسه هولناک دیو اعتیاد

شاید که نجات یابد

جگر گوشه او در فردا

( دل آرا شرکاء )

5 تیرماه

26ژوئن




دلاراش

dearash , nghvha . ahuv ck hdvhkd nghvh av;h , nghvh av;h ahuv ck hdvhkd , hauhv nghvh av;h , sv,ni ihd nghvh av;h , auv khf nghvh av;h ,

دلارا شرکا _ شاعر زن ایرانی _ دلاراش _ Iranian female poet Delara Shoraka




Iranian female poet Delara Shoraka
سروده های زیبا دلارا شرکا



آخه تو از کدوم ستاره ای

که اندر دل دیوانه ام

هم آشیانه ای

که از شوق دیدار تو سرمستم

همچون عروسی

به گردا گرد تو

گردم گردم

تو اندرون دل خانه ای

( دل آرا شرکاء )





اشعار عاشقانه دل آرا شرکا


به مناسبت روز صنایع دستی

در آن دست رنج تو

دیدم آن کار

و مجاهدت تو

تو کوشا باشی

و من نِگرم تحسین آمیز

به آن دست رنج تو

در آن هنر مایه توست

 آن گنج عظمت تو

تو را در آن هنر

گران قدر میبینم

تو را در اعتلای

فرهنگ و هنر میبینم

تنها تو می مانی

در اندیشه دل آرای هر ایرانی

ای هنرمند

و میراث گذار این سرزمین

( دل آرا شرکاء )

روز صنایع دستی

20 خرداد _ 10 ژوئن




شاعر زن ایرانی دلارا شرکا


در این لحظه

نگاهم به نگاهت گره خورد

من میشناختم این نگاه دل آرا

با من بیا

با من برقص

با من تماشا کن

با من لحظه های جاودانه را

سیر کن

آخر من عاشقم

عاشق تو

( دل آرا شرکاء )



به آن منظره فردا

می نگرم دل آرا

در آن تلئلو چمن زارها

می توان دریافت

آن زیبایی

زمردین آرزوها

( دل آرا شرکاء )





دلارا , دلاراش , دل آرا , delara , nghvh av;h , ahuv ck hdvhkd nghvh av;h , nghvh av;h auv ck , ckn'dkhli nghvh av;h , nghvh av;h ;dsj , nghvh av;h fd,'vhtd , hauhv khf nghvh av;h ,sv,ni ihd cdfh nghvh av;h , nvfhvi nghvh av;;h

شاعر زن دلارا شرکا _ دلاراش _ The female poet of Delara Shoraka






The female poet of Delara Shoraka

سروده های خاص دلارا شرکا


به مناسبت روز جهانی منع کار کودکان

 

در چشمان بی گناهت

 نگریستم و دریافتم 

آن رنج و ظلم و شفقت

 توی بی گناه

تو را نگریستم

 ای کودک کار

و دیدمت بی یاور

تو را دیدم در مشقت

شاید که فردا 

تو را دریابند 

ای کودک تنها

می دانم 

هنوز چشمان تو 

نگران است

به آن آسایش و آرزوها

شاید که رسیده باشد

آن طلوع دل آرای 

نجات تو کودک کار

شاید که من ، تو ، ما 

بگیریم دستان کودکان کار

شاید که او 

لبخند زند به دنیا

( دل آرا شرکاء )



 


اشعار خاص دلارا شرکا


دل زشوق دیدار تو پرگشود

هم از آن آشیانه

ره بپیمود

دل زتمنای دیدار تو

( دل آرا شرکاء )


دلاراش


شاعر زن دلارا شرکا




به مناسبت روز جهانی پناهندگان

این شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم حضورتون میکنم .

 

شب است

و دشت آرامیده در سکوت

و خفته اند آن مردمان

آواره از جنگ و دود

اما هنوز جنگ

در رویای خفتگان

غوغا میکرد

دیروز دیده بودم

در چشمان پر اشک او

نهان شده بود

آن سرگذشت رفته بر او

هم در آن پناهگاه

او را دیدم فراغ بال

همچون کبوتری دل آرا

در شوق و آرزوی پرواز

روز جهانی پناهندگان روز تو شد

ای کودک آواره

ای مادر در خون گریسته

ای پدر داغ دیده

امروز تمام مردم دنیا

به تو می اندیشند

به آینده و نقش تو در فردا

 ( دل آرا شرکاء )




سروده های ناب دلارا شرکا



دلارا , دلاراش , دلار ا ش , nghvh av;h ahuv ck , ahuv ck nghvh aav;h  , hauhv ohw nghvh av;h , sv,ni ihd ohw nghvh av;h , n;gli , auv nghvh av;h , o,hkkni auv nghh av;h ,

دلارا شرکا _ روز پدر گرامی باد _ دلاراش _ delara shoraka





روز پدر گرامی باد
شعر ناب دلارا شرکا


پدری دارم عزیز و مهربان

هم دوستش دارم به اندازه جان

پدرم با از خودگذشتگی فراوان

می کند کار و تلاش فراوان

هنگام غروب ، می رسد از راه

پدرم با خستگی فراوان

درون دستانش هست

پر از میوه و چیز های خوب و دل آرا

من می دوم شاد و خوشحال

به استقبال پدر مهربان

پدرم دارد بر لبش لبخندی دل آرا

او می کشد مرا در آغوش گرمش

و می زند بوسه ای پر مهر، بر پیشانی ام

من از پدرم آموختم

گذشت و ایثار و حمایت از خانواده را

پدر جانم همیشه زنده باشی

زمین تا که هست

باشد سایه دل آرای تو بر سرمان

( دل آرا شرکاء )




شاعرانه زیبا دل آرا شرکا



سوگند به عشق

و به هر آنچه

در هستی ست

سوگند به نیلوفر آسمانی

و به آن شور و شعف رویایی

سوگند به آن

ماهتاب و روز تنهایی

( دل آرا شرکاء )



دلاراش


سروده های خاص دلارا شرکا
شاعر زن ایران دل آرا شرکا

 

به مناسبت روز  اهداء خون

 

آرام گشودم دو پلک لرزان ام را

می زد دوباره نبض ضربان زندگی

چرخید نگاه پراز شوق ام

و خیره ماند بر روی آن کیسه سرخ 

مینگرسیتم ، آن قطرات سرخ

می چکید قطره قطره ، آن الماس سرخ 

می تراوید جرعه جرعه

به درون پیکره نیمه جان ام

پوشانده بود اشک سپاس

روح و دل و جان ام را

از تو انسان نیک سرشت

که با اهداء خون خود

بخشودی به جان دل آرا

آغاز یک زندگی دوباره 

( دل آرا شرکاء )




سروده های زیبای دلارا شرکا


ahuv ck hdvhk ng Hvh av;h , nghvh av;h ahuv ck hdvhk , sv,ni ihd ohw nghvh av;h , ahuvhki cdfh nghvh av;h , auv khf nghvh av;h , n;gli khf nghvh av;h , v,c \v 'vhld fhn  nghvh av;h , v,c \nv lfhv; , دلاراش , nghvh  دل آرا ,

دلارا شرکا _ روز مادر مبارک _ دلاراش _ delara shoraka




مادرم

تو که تمام وجودت

انبوهی از عشق است

تو را می کشم

با رنگ اقاقیا

تو را می نویسم

با خطی از طلا

( دل آرا شرکاء )



روز مادر مبارک
سروده زیبا دلارا شرکا



به مناسبت روز جهانی  محیط زیست

با شعر و سروده بسیار زیبای بانو دل آرا شرکاء


دوباره دلم عزم سفر کرد

به سوی آن شهر و کوهپایه

بر لبم لبخند نشسته بود

از تصور دیدن آن

کوه و جنگل و شهر دوباره

در دلم می خواندم نغمه های دل آرا

وَه که چه زیبا بود

آسمان آن شهر در بهار پارسال

تا که رسیدم به آن شهر و دیار

و دیدم بُرج هایی ، سر به فلک کشیده

بَر بٌلندای آن کوه از وسط نیمه شده

حمل میکرد جرثقیلی

تکه های مانده باقی

از آن کوه رویایی

و از سویی بار میزد کامیونی

تکّه های مانده باقی

از جنگل آن حوالی

دگر آبی نبود آسمان آن شهر

در کنار آن بیابان

آلوده بود ، هوای آن شهر

دلم غمگین شد ، از آن همه ظلمی

که رفته بود بر طبیعت

اشکم را فرو ریختم

و بر دلم نوید دادم

که شاید دوباره ، شُد بیابان زدایی

از آن شهر و منطقه

شاید که فردا ترمیم شٌد

 آن لتمه های رفته

هر چند که دگر نیست

 آن کوه برافراشته

( دل آرا شرکاء )       




اشعار عاشقانه دل آرا شرکا

شاعر زن دلارا شرکا


مادر تمام دنیا هم نمیتوانند

 از تو و عشق بی پایان تو بنویسند

( دل آرا شرکاء )







جلوه ای کرد رخ شیرین

چون قندت

همی آشفت ، گیسویت

هم گفت

از آن رخ سیمینت

از آن زیبایی بی مثالت

از آن نغمه شیرینت

از آن تمثیل دلربا یت

( دل آرا شرکاء )




سروده های عاشقانه دلارا شرکا


ahuv ck nghvh av;h , nghvh av;h ahuv ck , sv,ni ihd uharhki nghvh av;h , hauhv uharhki nghvh av;h , sv,ni nghvh av;h nghvha , دلاراش , دلارا , دل آرا , nghvh a

دلارا شرکا اشعار خاص _ دلاراش





دلارا شرکا اشعار خاص

می گویند که امروز هست

روز جهانی قربانیان خشونت

پرسیدم ، زمادر خویش

که این روز با نام جهانی اش چیست؟

او گفت : عزیزکم

یادت هست که دیروز

کتک خورده بود

کوکب خانم ، از همسر خود

گفتم : بله مادر

شکسته بود دست و بازویش

گفت : یادت هست ، آن روز

همسایه روبرو

فلک کرده بود ، بچه هایش

گفتم : بله مادر

شده بودند خورد و کبود ، بچه هایش

گفت : دیدی که امروز

نشان میداد تلویزیون

آن سیاه پوستانی که شکنجه شدند

 به دست سفید پوست

گفتم : بله مادر

غمگین شد دلم ، از بهر آن مظلومان

مادرم گفت : بله کودک دلبندم

بسیاری از مردم دنیا

متاثر شدند از بهر ایشان

تا که شدند ، حامی ستم دیدگان

و امروز را نهادن

روز جهانی قربانیان خشونت

که شاید مرحمی دل آرا شود

از بهر دل زخم خورده ایشان

( دل آرا شرکاء )



دلاراش



سروده های ناب دلارا شرکا



خوشا آن دمی که دل

از آن یار باشد

خوشا آن لحظه موعود

خوشا آن لحظه تیر رس

و آن چاشنی تاروپود

تو در جواب آیی

تو در رکاب آیی

تو در آن لحظه موعود

خوری سوگند جاودانه

تو در آن جام مینا بنگری

و از هستی خویش بدانی

( دل آرا شرکاء )




شاعر زن ایرانی دلارا شرکا



اشعار ناب دلارا شرکا



ahuv ck nghvh av;h , ahuv ck hdvhkd nghvh av;h , nghvh av;h hig ;[hsj , nghvh av;h ;dsj , nghvh av;h , hauhv ohw , sv,ni ihd khf  nghvh av;h , hauhv khf nghvh av;h , delara shoraka , دلاراش , دلارا , دل آرا ,  دلارا اهل کجاست 

دلارا

دلارا

دلاراش


delara shoraka


هنگامی که

معشوق رخ بگشاید

در آن عجب و تعجب آید

که آنهمه آشتی از چیست ؟

( دل آرا شرکاء )

******


نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

delarash

nghvh av;h

ng Hvh


دل آرا

دل آرا
delarash

دلاراش

delara shoraka

ای رطل گران

از خواب گران

خیز خیز

ای تشنه به دیدار پدر

از آن هیاهوی ایام

خیز خیز

ای زندگی ، ای تابندگی

 ( دل آرا شرکاء )

*********

نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

زندگی دلارا شرکا

nghvh av;h

nghvh


دلارا شرکا کیست

delara shoraka

دلاراش


delarash


هم جاریست بر لبم

آن نغمه های شیرین تو

در آن چکاوک دل کند آواز

رخ سیمین توست در دلم پیدا

نازنینم امروز عشق تو

جاری شد

در نغمه های شیرین دل آرا

( دل آرا شرکاء )

*******

نشسته بودیم

گرداگرد تلویزیون

که ناگاه پخش شد

این خبر از تلویزیون

به گزارش خبرنگار ما

در ادامه از جلوی دیدگان ما

می گذشت تصاویری از یک فاجعه

مردمان را می دیدیم بی سرپناه

در ویرانه ای خراب

صدمه دیده بودند

آن مردمان شک زده

در آن مصیبت و غم

عزیزان از دست رفته

لحظه به لحظه

گزارش می داد خبرنگار

از احتیاجات آن مردم گرفتار

او بود دوشادوش مددرسانان

آتش نشان و هلال احمر و اورژانس

در آن منطقه که نبود هیچ امکاناتی

آنها بودند در تلاطم و نجات انسانهای بیگناه

کلمه انسانیت در این لحظه

برایم شد معنا

با کدامین واژه می توان

تقدیر کرد از شما انسان های

پر از مهر و فداکار و دل آرا

فقط می توانم بگویم

تو را سپاس

ای انسان نیک سرشت

شما را با جوهره ای

از طلا باید نوشت .

( دل آرا شرکاء )

17 مرداد

دلارا شرکا کیست

دلارا

delara

nghvh

nghvha